دانکیری در کتاب «شهسوار اسلام » به علاقه ایرانی ها به امام حسین اشاره نمود وبی اعتنایی امام به نصیحت فرزدق را ذکر می کند که فرزدق به امام گفت : «اندکی تأمل کنید تا کنون قلب های مسلمین با شماست ولی شمشیر آن ها با پسر معاویه است . امام حسین (ع) به نصیحت او اعتنا نکرد».
او در مورد وحشی گری سپاه یزید و تأثیر قیام امام چنین می نویسد:
«سربازان یزید در آن روز (عاشورا) چنان وحشیگری و سبعیتی از خود نشان دادند که تا آن روز کسی نظیر آن را به خاطر نداشت ، آن ها حتی به کودکان شیرخوار و خردسال رحم نکردند وسر خونین حسین به دمشق فرستاده شد و یزید پنداشت که دیگر با این پیروزی خواهد توانست از لذت صلح و آرامش بهره مند گردد... اما خاطره آن هر سال تا به امروز در میان سیل اشک و نوحه خوانی ها و مرثیه ها تجدید می گردد. غیرت (پیروان ) امام را به جوش آورد و میل انتقام را بیش از پیش در آنان تقویت نمود».
هنگامی که حسین کشته شد بربدنش جای 33 نیزه و 34 ضربه شمشیر یافتند.خولی سنان بن انس سرِ امام را از بدنش جدا کرد و به خولی سپرد و لباس های امام را درآوردند و به سوی خیمه ها روی آوردند و آن ها را غارت کردند. و به زنانی که برای حفظ لباس هایشان مقاومت می کردند، هجوم بردند و غارت شان کردند.
گشتند انبیاء همه گریان و بوالبشر برچشم تر ز شرم نبی آستین گرفت
کردند پس به نیزه ، سری را که آفتاب از شرم او نهفت رخ زرد در آفتاب
«صباحی بیدگلی »